عنوان کتاب: از مسافر تا تبخال
نويسنده: احمد محمود
نوبت چاپ: هشتم
قطع: رقعی/ نوع جلد: جلد نرم(شومیز) 
تعداد صفحات: 425
متن پشت جلد: «از مسافر تا تبخال» انتخابی است از داستان‌هایی که بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۲ در مطبوعات، منتخبات و با مجموعه داستان‌ها چاپ شده است. قصد داشتم که تاریخ تحریر این داستان‌ها را به دست دهم اما نشد. ولی هر چه هست، تاریخ تحریر بر هیچ یک از این داستان‌ها پیش از سال ۱۳۳۵ نیست. البته نوشتن و چاپ کردن دو مقوله جدا از هم است. گاه می‌شود که بین تاریخ تحریر و زمان چاپ یک داستان سال‌ها فاصله افتد … تعدادی از این داستان‌ها اقبال ترجمه شدن داشته اند- به نقل از مقدمۀ کتاب

عنوان کتاب: حکایت حال
گفت و شنود لی‌لی گلستان با احمدمحمود
نوبت چاپ: ششم
قطع: رقعی/ نوع جلد: جلد نرم(شومیز) 
تعداد صفحات: 174
متن پشت جلد: با خواندن کتاب همسایه‌ها احمدمحمود را شناختم. نثر محکم و روان، تبحر در آفرینش فضا و شخصیت‌های داستان، فارسی راحت و بی‌پیرایه و درستش مرا جزو خواننده‌های همیشگی کتاب‌هایش کرد. با خواندن مدار صفر درجه مایل شدم تا دربارۀ قصه‌های خودش، قصه‌های دیگران و در کل دربارۀ ادبیات و وضع مملکتمان با او گفتگو کنم. درخواستم را به او گفتم و او رد کرد. گفت تا بحال با کسی گفتگو و مصاحبه نکرده و آمادگی ندارد. اصراری نکردم چون لحن جواب – مثل نوشته‌هایش – آنچنان صریح و قاطع بود که می‌دانستم اصرار فایده‌ای ندارد. فقط گفتم راجع‌به پیشنهاد من فکر کنید، عجله‌ای ندارم و تاکید کردم تا هروقت که بخواهید منتظر می‌مانم). اما هم عجله داشتم و هم انتظار برایم سخت بود. کتاب سه جلدی را خوانده بودم و تمام صحنه‌هایش در جانم بود و گرم موضوع بودم …. سه ماه بعد، وقتی که دیگر دست از این خیال شسته بودم، این خبر خوش به من داده شد که: «فکرهایم را کردم برای گفتگو آماده ام»
کتاب‌ها، یادداشت‌ها، ضبط‌صوت و نوارها را برداشتم و به دیدار احمدمحمود رفتم. کتاب حاضر حاصل این دیدار است.

عنوان کتاب: زمین سوخته
نويسنده: احمد محمود
نوبت چاپ: بیست و یکم
قطع: رقعی/ نوع جلد: جلد نرم(شومیز) 
تعداد صفحات: 329
متن پشت جلد: جوان خاکستری‌پوش روبرویم ایستاده است و حرف می‌زند. نمیدانم چه می‌گوید. صدایش را نمی‌شنوم. به لبهایش نگاه می‌کنم که تند و تند حرکت می‌کنند و دندان‌های ناموزونش پیدا و ناپیدا می‌شوند. نگاهم از لبانش سر می‌خورد رو دماغش، چه بزرگ و بی‌قاعده به نظرم می‌آید. بعد به چشمانش نگاه می‌کنم که انگار کلاپیسه است. حالا، پیشانی جوان خاکستری‌پوش است. عرق و خاک قاطی هم شده است و تمام پیشانی‌اش را پوشانده است. ناگاه از بالای سر جوان خاکستری‌پوش چشمم می‌افتد به دستی که در انفجار از شانه جدا شده است و همراه موج انفجار بالا رفته است و تو خوشۀ خشک نخل بلندپایۀ گوشۀ حیاط ننه‌باران گیر کرده است. آفتاب کاکل نخل را سایه‌روشن زده است. خون خشک تمام دست را پوشانده است. انگشت کوچک دست از بند دوم قطع شده است و سبابه‌اش مثل یک درد، مثل یک تهمت و مثل یک تیر سه شعبه به قلبم نشانه رفته است – صفحه ۳۲۹ از متن کتاب

عنوان کتاب: داستان یک شهر
نويسنده: احمدمحمود
نوبت چاپ: سیزدهم
قطع: رقعی/ نوع جلد: جلد نرم(شومیز) 
تعداد صفحات: 612
توضيحات بيشتر: «داستان یک شهر» قسمی رمان خاطره است، تصویری زنده از یک دورۀ تاریخی این سرزمین و از جهتی ادامۀ رمان «همسایه‌ها» که با خالد در کتاب «همسایه‌ها» آغاز شده است و در کتاب «داستان یک شهر» ایام تبعید قهرمان داستان را بازگو می‌کند که البته خود نیز رمانی مستقل است. این رمان از تلاش، زندگی، مبارزه و شکست مردان و زنانی حکایت می‌کند که با بر دوش کشیدن طعم تلخ شکست، امید پیروزی را در دل مردم زنده نگاه داشته‌اند. حکایت مردان و زنانی است که پایمال شدن شرافت انسانی را به چشم دیدند ولی نگذاشتند شرافتشان زیر سؤال برود. قهرمانانی که هرگز خود را قهرمان نپنداشتند و بدون هیچ چشم‌داشتی از زندگی، عاشق زیستن بودند تا آنجا که به خاطر زندگی و ارزش‌های آن، زندان، تبعید و مرگ را پذیرفتند. رمان «داستان یک شهر» زمان سال‌های کودتا، سال‌های ناامیدی و سال‌های تبعید است. زمانی که ما را با چهره‌ای دیگر از انسان آشنا می‌سازد. چهرۀ زنان و مردانی که زیر سنگینی و تلخی شکست خم شده‌اند ولی شکسته نشدند.

عنوان کتاب: قصۀ آشنا
نويسنده: احمد محمود
نوبت چاپ: هفتم
قطع: رقعی/ نوع جلد: جلد نرم(شومیز) 
تعداد صفحات: 108
توضيحات بيشتر:«قصه آشنا» مجموعه شش داستان‌کوتاه است. در این داستان‌ها و سه داستان از کتاب «دیدار»، نویسنده با چیرگی و قدرت قلم جادویی خود اندوه و فقر مردم عادی را درونمایۀ اصلی اثرش قرار داده است. در این داستان‌ها، شیوۀ واقع‌گرایی را با شیوۀ بیان تاثیرات حسی خود به هم آمیخته است و درنتیجه در بیان روابط اجتماعی آدم‌ها گام بلندی را با نوشتن این اثر برداشته است.

keyboard_arrow_up